آسیب های صنعت کشاورزی زخمی عمیق بر تن جامعه
از
گذشته بخش بزرگی از مردم ایران در صنعت کشاورزی مشغول بوده و به عنوان یکی از پایه
های اصلی اقتصاد کشور به شمار می رفتند اما نبود آگاهی آنها و عدم نظارت و اطلاع
رسانی مسئولان به موقع در زمینه استفاده درست از منابع مهمترین عامل در ایجاد
وضعیت کنونی در این بخش است.
سیاست و روش هایی که در سال های اخیر از جانب مسئولان به کشاورزان ابلاغ می شود در نتیجه قرار گرفتن در شرایط بحران است تا بتوانند آن را کنترل و به حداقل برسانند اما آنچه به نظر می رسد این اقدام نوشدارویی بعد از مرگ سهراب بیش نیست. چرا که این زخم به قدری عمیق شده که درمان قطعی آن محال به نظر می رسد.
کشاورزی با روش های قدیم و نبود آگاهی از تبعات آن به عنوان آفتی است که شیره منابع طبیعی را کشیده و اکنون راه کارهایی که به اجبار مجبور به رعایت آن هستند را نمی توانند قبول کنند و در نتیجه فشارهای مسئولان در این زمینه را عدم حمایت و حتی جفا به حساب می آوردند.
این کشاورزان که به گفته خود از کودکی در زمین های کشاورزی و با این شغل بزرگ شدند، هر کدام در زمین های خود چاهی آب داشتند و... هیچ وقت فکر نمی کردند روزی برای آبیاری محصولات از آب سهمیه بندی استفاده و با مشکل مواجه شوند.
در سال های اخیر اقدامات مسئولان در سازمان جهاد کشاورزی، آب منطقه ای و روستایی
در زمینه کنترل این بحران انجام می شود و سهمیه بندی آب، تغییر الگوی کشت و سیستم آبیاری و... انجام می شود اما با توجه به شدت آسیبی که در دهه های گذشته به منابع زیرزمینی وارد شده کنترل اوضاع به راحتی امکان پذیر نیست.
از طرفی این کشاورزان که با شرایط فعلی دچار مشکلات زیادی در کار، درآمد و اداره زندگی خود شده اند نمی توانند به راحتی محدودیت ها را بپذیرند و همچنان به دنبال راهکارهایی حتی غیرقانونی برای سرپا نگه داشتن خود هستند. زدن چاه های غیرمجاز و استفاده از فاضلاب و... نمونه هایی از این اقدامات است.
برخی
از آنها هم عطای این کار را به لقای آن می بخشند و با فروش یا تغییر کاربری زمین
های کشاورزی، البته به دور از چشم مسئولان به دنبال زندگی و کار جدید راهی شهرها و
عمدتا زندگی حاشیه نشینی می شوند که قصه ای دیگر در زندگی را برایشان رقم می زند.
انتهای پیام/
یادداشت: خدیجه ستارزاده- تیتریک