در کودتای ۲۸ مرداد جای وطن دوستان با خائنان به ملت عوض شد/ هدف آمریکا سلطه بر جهان با ایده امپریالیسم است
قصد ندارم در این چند سطر تاریخ آن روزها را باز گو کنم کما اینکه بسیاری از حقایق آن روزها در اسناد تاریخی مهم منتشر شده است بلکه بیشتر در این یادداشت کوتاه در پی آن هستم که از زاویه ای دیگر به این رویداد تاریخی جهت بهره برداری برای تعیین خط مشی مسایل سیاسی روز در معادلات روابط سیاسی با ایالات متحده بنگرم.
پر واضح است موفقیت کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به مجموعه ای از عوامل باز می گردد که به دو دسته ی کلی از عوامل داخلی و خارجی باز می گردد. شاید نقش عوامل داخلی برای به ثمر رسیدن این کودتا از عوامل خارجی پر رنگ تر باشد چرا که آنها طراح کودتا بودند و کودتایشان در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ شکست خورد ولی چرا بعد از گذشت تنها ۳ روز کودتا موفق شد؟پاسخ به این پرسش تداوم اعتماد مصدق به ایالات متحده و روی گرداندن از ۲ رکن اساسی یعنی مردم و روحانیت است.البته نقش عوامل دیگر را نیز نمی توان نادیده گرفت.
اما امروز ثمره ی اعتماد دوباره به ایالات متحده مگر نتیجه ای بهتر از آن چیزی که برای مصدق اتفاق افتاد برای سیاسیون در پی دارد.بعد از این اعتماد چه بر سر ملی شدن صنعت نفت آمد.حالا فکر می کنیم سرنوشت بهتری برای تأسیسات هسته ای کشور اتفاق خواهد افتاد.تحقیقات هسته ای و فضایی امروز در دوره ی پسا برجام با چه سرعتی به پیش می روند و آیا اصلا حرکتی دارند.مسأله ای که امروز باید سیاسیون و ملت ایران درک کنند این است که ایالات متحده نه در گذشته و نه در آینده هرگز روابط مسالمت آمیز با ایران نخواهد داشت، چرا که آنها از لحاظ هویتی دارای ایده ای به نام امپریالیسم هستند که تمام جهان را تحت سلطه ی خودشان در خواهد آورد.
و اما ملت ایران نظام هویتی مبتنی بر اصول و آرمانها ی انقلابی خود دارد که معتقد است در نهایت جهانی پر از عدل و داد توسط قائم آل محمد(ص) بر آخر الزمان چیره خواهد شد.این تعارض هویتی فقط نمونه ای از تعارضات هویتی میان دو کشور است.از آنجا که امروزه در روابط بین الملل نقش هویت، باورها و انگاره ها نقش پر اهمیتی است این هویت ها هستند که منافع و سیاست های پیگیری این منافع را در روابط بین الملل شکل می دهند.
از گسترش حوزه ی نفوذ تا عمق دادن به اهداف استراتژیک،ژئوپولتیک،ژئواکو نومیک و ژئوکالچر همگی از انگاره ها،باورها و هویتها نشأت می گیرند و این تقابل هویتی است که هرگز اجازه ی ایجاد روابط پایدار را به دو کشور ایران و ایالات متحده نخواهد داد. حتی اگر کمی به اواخر حکومت پهلوی دوم برگردیم این تعارض هویتی میان سیاستهای محمد رضا پهلوی و سیاستهای ایالت متحده در منطقه نمایان است البته نه به شکل و سیاق بعد از انقلاب اسلامی ایران.
اما در پایان درس بزرگی
که از اعتماد بر ایالات متحده گرفته می شود این است که به کشوری که در
تقابل شدید هویتی با کشور شما به سر می برد هرگز اعتماد نکنید همانطور که
آنها هرگز به ما اعتماد نکرده و نخواهند کرد. دوم اینکه ما عادت داریم جای
خیلی چیزها را در تاریخ کشورمان با هم عوض کنیم، این عادت را کنار
بگذاریم.مثلا همین اواخر جای شهید و جلاد عوض شده بود مواظب باشیم! در مورد
حوادث ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نیز جای وطن دوستان با خائنان به ملت و دستاوردهای
ملت نیز عوض شد.در مورد حوادث ۴ سال گذشته نیز باید مراقب این جابجایی ها
باشیم که خدای ناکرده جای برخی با قهرمانان ملی عوض نشود.
انتهای پیام/