ضعف کشور در برجام و آموزش و پرورش سیاست زده ثمره نبود عزت نفس در نمایندگان مجلس
آقایانی که این افتضاح بزرگ را رقم زدند به یاد داشته باشند که نماینگان ملت انقلابی هستند که بیشتر از هر جهت انقلابشان یک انقلاب فرهنگی بود. شاخصه ی برجسته ی انقلاب اسلامی ایران فرهنگ بود. به همین واسطه است که وجه تمایز انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلابها در مردمی بودن آن است. انقلاب اسلامی دارای بیشترین ضریب نفوذ اجتماعی در میان جامعه بود. آیا شما مگر نماینده ی رفع دغدغه های فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی مردم در عرصه ی تقنینی نیستید؟ نکند بر این باورید که تمام دغدغه ی مردم سلفی گرفتن با موگرینی است؟
محتوا و درون مایه ی اعمال انسانی بسته به جایگاه افراد بازخوردهای متفاوتی را به دنبال دارد. یک نماینده ی مجلس به واسطه ی شأن و مقام مجلس در جامعه دارای پرستیژ ویژه ای در میان افکار و اذهان عمومی می شود پس باید همواره خود را ملزم به حفظ شئونات خود و در نتیجه حفظ شئون و جایگاه مجلس نماید. بدیهی است این موضوع می تواند به تمامی دستگاههای حکمرانی نیز تسری یابد.
باور به ایجاد یک اراده ی عمومی بر خواسته از متن جامعه برای پیشرفت همه جانبه در دنیای کنونی اصلی خدشه ناپذیر است. ایجاد این اراده ی عمومی خود باور درون نگر می تواند در قالب گفتمانی به بروز و ظهور رسد. این گفتمان پیشرفت باور باید در همه ی عرصه ها از فرهنگ و علم گرفته تا هنر و فناوری و در تمامی سطوح جامعه از مردم گرفته تا نخبگان سیاسی و اجتماعی دارای برنامه ای جامع، مانع و کامل داشته باشد.
ایجاد و دمیدن روحیه ی اعتماد به نفس در متن جامعه از رأس هرم جامعه آغاز می شود. در جنگ تمام سربازان چشم به فرماندهی دارند و از او روحیه می گیرند. اگر گروه فرماندهی با شجاعت در مقابل دشمن بایستند بالطبع سربازان نیز با روحیه ی بالا با دشمن مقابله می کنند در غیر این صورت اگر فرماندهی روحیه ای ضعیف داشته باشد شکست حتمی است. در جامعه ای که نخبگان و حاکمان سیاسی و اجتماعی آن عزت نفس خود را حفظ نمی کنند باید تصوری بس خطرناک از آینده ی آن کشور داشت. به فرموده ی حضرت امام هادی (ع):«من هانت نفسه فلا تأمن شره» یعنی کسی که برای خود عزت نفس قایل نیست از شر او ایمن مباش.
به راستی که نخبگان سیاسی و اجتماعی که برای خود عزت نفس قایل نیستند نمی توانند شرف و عزت و منافع ملی ما را پاس بدارند. نتیجه ی این می شود ضعف کشور در عرصه های مختلف. از آموزش و پرورش زمین گیر شده ی سیاست زده ای که در آن معانی آموزش و پرورش به معنای واقعی رنگ باخته و ابتذال کشیده شده است تا سیاست خارجی که نتیجه ی تمام رشادتهایش می شود «برجام» که میوه هایش چیزی جز تحریم و تحریم و تحریم نیست.
در نهایت بار دیگر این تجربه ی تلخ به من و مردم جامعه ام می آموزد که تصمیم سازی و سپس تصمیم گیری و انتخاب عقلا و نخبگان در جامعه باید کیفی سازی شود. به این معنا که رأی ما که همانا نماینده ی اندیشه ی ما است باید بتواند گفتمانی را نمایندگی کند که عزت کشور را به همراه داشته باشد.
انتهای پیام/