انسجام فرماندهان سپاه نشان از یک کمپین سیاسی دارد
بوتیا نوشت : سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در امور امنیت ملی ایران، یک عامل فوقالعاده تأثیرگذار محسوب میشود. سپاه بر برنامهریزی و اجرای سیاستهای ایران در قبال مسئله هستهای، درگیریها در سوریه، عملیاتهای نامتقارن در سطح جهانی، امنیت داخلی، و بسیاری از موضوعات دیگر دارای نفوذ چشمگیری است. سران سپاه به طور مستمر در مجامع عمومی، برای طیف متنوعی از مستمعان خود، گهگاه با صداقت بینظیری به سخنرانی و اظهار نظر میپردازند. با تحلیل الگوهای به کار رفته و محتوای این اظهارات علنی میتوان به شناختی بسیار مهم و حیاتی در خصوص شیوه تفکر برخی از تصمیمگیرندگان ایرانی در مورد چالشهای امنیتی و راهبردهای کشور در برابر آنها دست یافت. به نظر میرسد که در مورد مسائلی که بیش از همه مورد توجه آمریکا است، سران سپاه کاملاً همرأی و متحد، و در ارتباط تنگاتنگی با رهبر ایران، آیتالله «علی خامنهای» بوده و با سرسختی در برابر آمریکا جبهه گرفتهاند.
■ انسجام اظهارات فرماندهان سپاه، نشان از وجود یک کمپین پیامرسانی دارد ■
صرف نظر از چند مورد استثنایی، پیامهای صادر شده از سوی سران سپاه متحد، یکدست، و بازتابدهنده مواضع رهبر بوده است. برای مثال، [آیتالله] خامنهای در سخنرانی نوروزی خود که پوشش گستردهای نیز داشت، با صراحت کمنظیری اسرائیل را تهدید کرد. [آیتالله] خامنهای هشدار داد: «[سران اسرائیل] ما را تهدید هم میکنند؛ تهدید به حمله نظامی میکنند؛ اما به نظرم خودشان هم میدانند که اگر غلطی از آنها سر بزند، جمهوری اسلامی «تلآویو» و «حیفا» را با خاک یکسان خواهد کرد[۱]؛ و اندکی پس از یک ماه بعد، فرمانده کل سپاه، سردار سرلشکر «محمدعلی جعفری» اینگونه گفت که «هشدارهای بازدارنده رهبر معظم انقلاب به دشمنان، جدی و مبتنی بر ظرفیتها و واقعیتهای قدرت دفاعی و قاطع ایران اسلامی است.» [۲] دو روز پیش از آن نیز، سردار سرتیپ «حسین سلامی،» جانشین فرمانده سپاه گفته بود: «فرمایشات رهبری متکی بر واقعیات دفاعی کشور بود و اگر اشتباهی از سوی اسرائیل رخ دهد، فرمایشات رهبر عملی میشود.»[۳] در همان نشست، جانشین کل ستاد نیروهای مسلح، سردار سرتیپ «محمد حجازی» گفت: «ما تدابیر لازم را در نیروهای مسلح پیشبینی کردهایم و میتوانیم فرمایش رهبر را در کمترین زمان ممکن عملی کنیم. امیدواریم که [اسرائیل] حماقت نکند.»[۴] سرلشکر «مصطفی ایزدی» و سردار سرتیپ «علی شادمانی،» معاونان ستاد کل نیروهای مسلح نیز در هفتههای بعد همین تهدیدات را کلمه به کلمه بازگو کردند.[۵] انسجام و زمانبندی اظهارات این فرماندهان ارشد، از وجود یک کمپین هماهنگشده پیامرسانی خبر میدهد.
■ روابط مستحکم میان سران ارشد سپاه، به روزهای جنگ ایران و عراق بازمیگردد ■
اهمیت پیامها تا بخشی به قدرت و نفوذ پیامرسان بستگی دارد. سپاه پاسداران، تحت کنترل یک شبکه مرکزی کمجمعیت از افراد هدایت میشود[۶]. خاستگاه این شبکه را میتوان در جنگ ایران و عراق جستوجو کرد، که در طول آن این گروه تجارب حرفهای نظامی مشترکی را پشت سر گذاشته و روابط شخصی مستحکم و دیرپایی میان آنان ایجاد شد. این شبکه اکنون بر طبقات بالادست نیروهای نظامی ایران تسلط، و برنامهریزی، عملیاتها، فعالیتهای اطلاعاتی، عملیاتهای جنگهای مخفی و غیرمنظم، و مسائل امنیت داخلی را تحت نظارت دارد. این افراد به گونهای جایگیری کردهاند که میتوانند بر تصمیمات و جهانبینی سران ارشد ایران، از جمله رهبر این کشور، [آیتالله] علی خامنهای تأثیر گذاشته، و به شکل چشمگیری به سیاستهای ایران در قبال موضوعاتی که از اهمیتی حیاتی برای امنیت ملی آمریکا برخوردار است، جهت دهند. به علاوه بسیاری از این افراد، پیامرسانان فعال سازمان نیز محسوب میشوند.
■ هیچ اختلاف و انشقاقی در دیدگاه سران ارشد سپاه وجود ندارد ■
در ادامه مروری خواهیم داشت بر روند پیامرسانی سران ارشد سپاه در خصوص موضوعات حساس امنیت ملی، در طول سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳، موضوعاتی که میتوان از میان آنها به واکنش سپاه به احتمال حمله به خاک ایران، دخالت این کشور در مسئله سوریه، و برنامه هستهای ایران اشاره کرد. این متن مجموعه کامل تمام پیامهای سپاه نیست. با این وجود، دادههای گردآوریشده به خوبی میتواند معرف روند هماهنگ و منسجم پیامرسانی در خصوص این موضوعات و همچنین بازتاب دقیقی از مواضع علنی سپاه باشد؛ و بنابر شواهدی که در دست است، هیچ اختلاف و انشقاقی در دیدگاه سران ارشد سپاه در خصوص این مسائل وجود ندارد.
■ فرآیند پیامرسانی سپاه، یک عملیات روانی و همین طور کارزاری در حوزه روابط عمومی است ■
به طور قطع محتوای این خطابههای آتشین را نه میتوان برابر با نیات درونی ارزیابی کرد، و نه بازتابدهنده حقایق موجود. پیامرسانی سپاه، همان قدر که یک عملیات روانی است، کارزاری در حوزه روابط عمومی نیز محسوب میشود. تصور ایران این است که فعالانه درگیر برخوردی مستمر با اسرائیل و غرب است، و گوشهای از واکنش ایران به چنین تصوری، آغاز یک کمپین پیامرسانی پرخاشگرانه، با هدف بازداری دشمنان، دلگرم ساختن مردم، و تایید ادعایش در خصوص تسلط بر منطقه بوده است. هدف متن پیش رو این نیست که بگوید پیامهای مخابره شده از سوی سپاه در تمام موارد بیانگر واقعیات است، که بیشتر در پی آن است که با هدف دست یافتن به شناخت رفتار نظام ایران، به طرح و ترسیم مواضعی بپردازد که بسیاری از تصمیمگیرندگان کلیدی سپاه مکرراً بر آن تاکید داشتهاند.
■ سپاه در پاسخ به حمله احتمالی اسرائیل به ایران، منافع آمریکا را هم هدف خواهد گرفت ■
- واکنش سپاه به احتمال حمله به خاک ایران
آیا سپاه، آمریکا را همدست اسرائیل در حمله به ایران خواهد دانست؟ بله. فرماندهان ارشد سپاه اظهار داشتهاند که ایران، آمریکا را شریک حمله احتمالی اسرائیل به ایران میداند؛ و از جمله این افراد میتوان به فرمانده کل سپاه، سردار جعفری اشاره کرد که در تاریخ ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۲ اعلام کرد: «بعید میدانم اسرائیل بدون اجازه آمریکا، دست به چنین حملهای بزند چون میداند امنیت تأسیسات هستهای ایران قابل قبول است… اسرائیل کوچکتر از آن است که بتواند به تنهایی به ایران حمله کند مگر اینکه به جنون و دیوانگی برسد[۷]» اهمیت این تشخیص در آن است که از کیفیت و کمیت پاسخ احتمالی سپاه به حملهای از سوی اسرائیل خبر میدهد. سران سپاه به کرات گفتهاند که در صورت حمله اسرائیل، هم به اهداف اسرائیلی و هم به اهداف آمریکایی حمله خواهند کرد. سردار سرتیپ «امیرعلی حاجیزاده» ، فرمانده نیروی هوافضای سپاه نیز در ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۲ صراحتاً به این مسئله اشاره کرد: «اصلا نمیتوانیم متصور شویم که رژیم صهیونیستی بدون پشتیبانی آمریکا چنین جنگی را آغاز کند… به همین دلیل در صورت بروز جنگ، قطعاً ما با هر دو طرف وارد جنگ شده و حتماً با پایگاههای آمریکا درگیر خواهیم شد.»[۸] حاجیزاده چنین تهدیداتی را از موضع قدرت و اختیار به زبان میآورد، زیرا نیروهای تحت فرماندهی وی، کنترل عملیاتی زرادخانه موشکهای بالستیک کوتاه و میانبرد ایران را در اختیار دارند.[۹]
■ ایران به «تحلیل مراکز ثقل» آمریکا پرداخته است ■
- پاسخ سپاه به حملهای احتمالی به خاک ایران چگونه خواهد بود؟
سپاه به طور مکرر و یکنواختی اعلام کرده است که پاسخ «متعارفش» به حملهای به خاک ایران، شامل پرتاب موشکهای بالستیک کوتاه و میانبرد به سمت اسرائیل و منافع آمریکا در منطقه، و تهدید امنیت انرژی در خلیجفارس خواهد بود. تصویر اولیهای که از پیامهای سپاه در خصوص اهدافش به دست میآید، حمله موشکی به اسرائیل است. مشاور رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، سردار سرتیپ «مرتضی قربانی» در ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۲، در خصوص ابعاد پاسخ ایران گفته بود: «همه چیز بستگی به یک فرمان مقام معظم رهبری دارد، که با صدور این فرمان بیش از ۲ هزار موشک، کف فرودگاهها و بنادر دشمن فرود میآید[۱۰]» دو روز بعد، سردار سلامی به تشریح دامنه اهداف ایران پرداخت: «ما منافع حیاتی دشمن را شناسایی کردهایم و برای وارد آوردن ضربهای اساسی و درهم شکستن این منافع حیاتی، یک ساختار قدرت تهاجمی ایجاد کردهایم. ما میدانیم پایگاههای دشمن در منطقه، امنیت رژیم صهیونیستی، امنیت جریان انرژی، و حفظ جان نظامیان دشمن، منفعت حیاتی دشمن است[۱۱].»چنین تحلیلی کاملاً منطبق بر چیزی است که در ارتش آمریکا، تحلیل «مراکز ثقل» دشمن نامیده میشود که طراحان جنگ با استفاده از آن به تعیین خساراتی میپردازند که باید برای رسیدن به اهداف خود، به دشمن وارد آورند. سردار سرتیپ «علی فدوی،» ،فرمانده نیروی دریایی سپاه، در ژوئن ۲۰۱۲ و در جریان بزرگداشت «شهدای نبرد مستقیم با آمریکا،» تصویر مهیج از پاسخ نیروهای خود ترسیم میکند: «ما دوست نداریم تابوت هزاران سرباز آمریکایی از خلیجفارس به سمت آمریکا سرازیر شود، اما اگر از دشمن حماقتی… ببینیم، این پاسخ، تنها بخشی از نبرد ما با آمریکا خواهد بود… [آمریکا] میداند آینده دنیا به خلیجفارس وابسته است و اگر اتفاقی در این منطقه بیفتد، تمام منافع مادی آنها در معرض خطر قرار خواهد گرفت.»[۱۲]
■ در صورت حمله به ایران، جنگ را به درون مرزهای دشمن میکشانیم
- آیا سپاه در خارج از منطقه، دست به حملات نامتقارن خواهد زد؟
فرماندهان سپاه تهدید کردهاند که در صورت حمله به ایران، پاسخ نامتقارنی را در خارج از منطقه تدارک خواهند دید؛ با این حال، جای شگفتی نیست که میبینیم سپاه عمدتاً در مورد احتمال وقوع حملات نامتقارن در سطح جهانی سکوت اختیار میکند. شاید بتوان گفت که مهمترین و صادقانهترین توضیحات موجود در خصوص این مسئله، از سوی مشاور رهبر در امور نظامی، سردار سرلشکر «یحیی رحیمصفوی» بیان شده است. صفوی در ۲۴ آگوست ۲۰۱۲ گفته بود که «شرط عقل آن است که قوای مسلح ایران، با آمادگی کامل و افزایش توان رزمی برای دفاع همهجانبه و هجوم متقابل به دشمن، حتی خارج از منطقه، خودش را آماده و تقویت نماید[۱۳]» این اظهارات صفوی با فاصلهای کمتر از یک هفته پس از سخنان رهبر ادا شده بود که گفته بود میدان پاسخ ایران به حمله «فقط منطقه ما نیست، که دیگر میدانش گستردهتر خواهد بود[۱۴].» صفوی این ادعا را یک سال بعد هم تکرار کرده بود: «در صورت هر گونه اقدام نظامی و امنیتی علیه ایران، جغرافیای صحنه نبرد و مدیریت صحنه نبرد بر عهده رهبری خواهد بود.[۱۵]» سردار سلامی در ۷ سپتامبر ۲۰۱۲ با صراحت بیشتری گفت: «در صورت هرگونه تجاوز علیه کشور، جنگ را به درون مرزهای دشمنان میکشانیم.»[۱۶]
■ فرماندهان سپاه بر تعهد ایران به حفظ منافع خود در سوریه تاکید دارند ■
- فعالیت ایران در سوریه
در جریان ناآرامیها در سوریه، حمایت ایران از «بشار اسد» بر همگان آشکار است. سوریه در منافع راهبردی حیاتی ایران در منطقه، نقشی محوری داشته و از مدتها پیش نزدیکترین کشور همپیمان ایران محسوب میشده است. واهمه از دست دادن سوریه، ایران را واداشت که با تلاشی گسترده، پرهزینه، و یکپارچه، در پی آن باشد که فارغ از چگونگی سرنوشت اسد، نفوذ ایران را در این کشور حفظ کند[۱۷]. چندین تن از فرماندهان سپاه، در عین حال که بر تعهد ایران به حفظ منافع خود در سوریه تاکید دارند، به دنبال انتشار روایتی بودهاند که طبق آن درگیریهای سوریه از سوی آن دسته از نیروهای خارجی کلید خورده است که در پی نابود کردن «محور مقاومت» -ایران، سوریه، حزبالله، و گروههای فلسطینی- در برابر اسرائیل هستند. ایران میکوشد تا با استفاده از این روایت، از دخالت خود در بحران سوریه دفاع کرده و به وظیفهای که به عنوان پرچمدار جهان اسلام برای خود متصور شده است، عمل کند. فرمانده نیروی قدس، سردار سرلشکر «قاسم سلیمانی» که هدایت فعالیتهای منطقهای ایران را بر عهده دارد، در ۱۵ آوریل ۲۰۱۳، به صراحت تز روایت جمهوری اسلامی را بیان کرد: «در سوریه دشمن به دنبال بشار اسد نیست، آنها هدفشان بلندتر از این حرفها است. آنها دنبال نابودی مقاومت هستند و حزبالله را نشانه گرفتهاند.»[۱۸] سردار سرتیپ «مسعود جزایری،» معاون امور بسیج و فرهنگ دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح، در ۲۳ مارس ۲۰۱۳، اینگونه استدلال کرد که وجود عناصر خارجی در میان مخالفان سوریه، مویدی بر روایت ایران است: «ترکیب مخالفان سوریه بیانگر حقانیت دولت و ملت این کشور است. هماکنون آمریکا، انگلیس، فرانسه، ارتجاع عرب، ترکیه و رژیم صهیونیستی حلقه اصلی ضد سوری را تشکیل میدهند و این ترکیب به خوبی حاکی از جبهه ضدمقاومت است.»[۱۹] رئیس سازمان پدافند غیرعامل ستاد کل نیروهای مسلح، سردار سرتیپ «غلامرضا جلالی» در ۲۲ نوامبر ۲۰۱۲، اهمیت محوری سوریه را برای نیل به اهداف منطقهای ایران به این شکل شرح داده بود: «ایران به عنوان یک کشور قدرتمند در رویارویی یک جنگ نرم با استکبار جهانی که خط مقدم آن کشور سوریه است، قرار گرفته است. امیدواریم کشور سوریه بتواند بر مشکلات خود فائق آید، چرا که در صورت پیروزی سوریه در این جنگ ما میتوانیم جایگاه دفاعی خود را در برابر اسرائیل مستحکم کنیم و گام بلندی در جهت تبدیل شدن به یک قدرت منطقهای برداریم.»[۲۰] هر یک از این اظهارات، به شیوه متفاوتی بازتابدهنده موضع رهبر ایران در خصوص مسئله سوریه است، موضعی که وی در ۱۹ نوامبر ۲۰۱۲، و در جریان سخنرانی خود برای مسئولان و دستاندرکاران حج، تشریح کرده بود که «واقعیت مسئله سوریه این است که جبهه استکبار [اسرائیل و غرب] قصد دارد حلقه وصل زنجیره مقاومت در منطقه را که در برابر اسرائیل قرار دارد، نابود کند.»[۲۱]
■ سردار نقدی: انشاءالله سپاهی قوی در سوریه ایجاد خواهد شد ■
دو حمله گزارششده اسرائیل به محمولههای تسلیحاتی حزبالله لبنان در سوریه، در اوایل ماه می امسال، فرماندهان ارشد سپاه را برانگیخت تا از ماهیت دخالت ایران و حزبالله در درگیریهای سوریه و پاسخهای احتمالی آنان سخن گویند[۲۲]. سردار سلیمانی، فرمانده کل نیروی قدس، در روز ۱۳ می اظهار داشت که «همان طور که «سنگ» به موشک [با برد] ۱۰۰ کیلومتری تبدیل شد، به زودی… قدرت تولید موشک مقاومت را به برد ۴۰۰ کیلومتری خواهیم رساند.»[۲۳] «مقاومت» واژهای است که برای اشاره به جبهه ضداسرائیلی منطقه، که شامل جمهوری اسلامی ایران، حزبالله لبنان، سوریه، و برخی از گروههای فلسطینی است، به کار میرود. در تاریخ ۹ می، اظهار نظر سلیمانی با اظهارات مشابهی از سوی دبیر کل حزبالله، «سید حسن نصرالله،» همراه شد: «سوریه به مقاومت، سلاحهای منحصر به فردی خواهد داد که تاکنون در اختیار نداشته است. منظورمان سلاحهایی است که روند بازی را تغییر خواهد داد….»[۲۴] سردار سرتیپ «محمدرضا نقدی،» رئیس سازمان بسیج، در روز ۱۰ می با اشاره به نیروهای شبه نظامی وفادار به رئیسجمهور سوریه، بشار اسد، که با حمایت ایران در سوریه ایجاد شده است، گفت: «امروز حمله اسرائیل به سوریه رسوایی بزرگی برای آنها بود… با حمله دشمن به فلسطین، حماس ایجاد شد و، امروز این قضیه در سوریه تکرار شده است. و انشاءالله سپاهی قوی در سوریه ایجاد خواهد شد که اسرائیل را از صفحه روزگار محو خواهد کرد.»[۲۵] اظهارات نقدی درست در همان روزی بیان شد که سردار سرلشکر «حسن فیروزآبادی،» رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفته بود: «خوشبختانه، با اراده راهبردی او [بشار اسد]، مقاومت مردمی از جنس حزبالله لبنان در سراسر سرزمین سوریه شکل گرفته و در حال انسجام است.»[۲۶] و در نهایت، در ۱۷ ماه می، سردار جزایری در پاسخ به پرسشی در خصوص تشکیل گروههایی برای دفاع از اماکن مقدس شیعیان در سوریه، اینگونه گفت که «بله، تلاشهای بسیاری در این زمینه صورت میگیرد که دائماً در حال افزایش است.»[۲۷] این سخنان جزایری احتمالاً در اشاره به «تیپ ابوالفضل عباس،» مطرح شد که گروهی متشکل از شبه نظامیان عراقی تحت حمایت ایران، جنگجویان حزبالله، و عناصری از نیروهای مسلح سوریه است که در سوریه سازماندهی شدهاند تا از حرم مقدس حضرت زینب در دمشق محافظت کنند.[۲۸]
■ سپاه با تمام قوا پشت برنامه هستهای ایران ایستاده است ■
- برنامه هستهای ایران
موضع سپاه در خصوص برنامه هستهای ایران را میتوان شاخص مهمی برای موضع نظام و رویکردش نسبت به مذاکرات به شمار آورد، زیرا که این سازمان عمیقاً درگیر فعالیت در ابعاد مختلف این برنامه، از جمله تأمین امنیت، تدارکات، شبکهها، و امور پژوهشی است. سران ارشد سپاه به روشنی حمایت خود را از حق ایران برای دستیابی به فناوری هستهای اعلام کرده و منکر توان غرب در تأثیرگذاری بر محاسبات نظام در خصوص برنامه هستهای شدهاند. شاید صریحترین بیان این دیدگاه از سوی سردار سلامی صورت گرفته باشد که در تاریخ ۳ فوریه ۲۰۱۳ گفته بود: «فرمول ۱+۵ دیگر قادر نیست ملت ایران را از گام نهادن در علوم هستهای بازدارد. ما امروز در اوج قدرت خود قرار داریم و به سمت آخرین گامهای پیروزی پیش میرویم و این گردنه آخر است[۲۹]» دو تن از مهمترین اندیشمندان راهبردی سپاه نیز به روشنی به تشریح موضع ایران در قبال برنامه هستهای ایران پرداخته بودند. جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، سردار سرلشکر «غلامعلی رشیدی» ، در ۳۰ آوریل ۲۰۱۱ گفته بود: «[غرب] و حامیان منطقهای آن باید بدانند همانگونه که در میدان جنگ نتوانستند با حمایت از صدام و حزب بعث، ملت ایران را منزوی و ضعیف و حقوق آنان را پایمال کنند، اکنون نیز نخواهند توانست با تداوم راهبرد تهدید، تحریم و موج ایرانهراسی، حقوق مسلم ایرانیان را نادیده بگیرند.»[۳۰] سردار ایزدی، معاون امور راهبردی ستاد کل نیروهای مسلح و مشاور راهبردی رهبر، یک سال پیش گفته بود که «همان طور که مقام معظم رهبری فرمودهاند، انرژی هستهای برای دشمن مسئله نیست، آنها به دنبال مقابله با تمامیت نظام اسلامی هستند.»[۳۱] یکی از رده بالاترین مقامات ارشد سپاه، سردار سرتیپ «غلامرضا محرابی،» در ۱۶ فوریه ۲۰۱۳، در جریان اظهارات بیسابقهای، قاطعانه از برنامه هستهای ایران دفاع کرده و لزوم مذاکره تهران را بر سر این مسئله با آمریکا رد کرده بود: «هر چه ما کوتاه بیاییم، آنها جلوتر خواهند آمد. ایران کشوری بزرگ با داراییهای فراوان است، نیروی مسلح قدرتمند، مردم باهوش، رهبری قاطع، منابع طبیعی فراوان و انرژی دارد. بنابراین اگر در صحنه باشیم، هیچ اتفاقی نمیافتد»
■ سپاه ذینفوذترین نهاد بیهمتای جمهوری اسلامی و تابلوی اعلانات نظام است ■
- نتیجهگیری
فرآیند مبهم تصمیمگیری در جمهوری اسلامی، وجود نهادهای بیشماری که ظاهراً در حوزه مسئولیتهای خود همپوشانی دارند، و اثرگذاری شبکههای نفوذ پیچیده و غیررسمی، از چالشهای بسیار مهمی است که در مسیر درک و پیشبینی رفتار ایرانیان وجود دارد. با این حال، در خصوص برخی از موضوعات، به ویژه امور مرتبط با امنیت ملی، میتوان سپاه را به عنوان ذینفوذترین نهاد بیهمتای جمهوری اسلامی، به مثابه تابلوی اعلانات نظام در نظر گرفت. شبکه نفوذ غیررسمیای که بر طبقات بالادست نیروهای سپاه تسلط دارد، نشان داده است که در قبال بحرانهای سیاسی و امنیتی، از انسجام چشمگیری برخوردار بوده، و میتوانیم انتظار داشته باشیم که اعضای آن در سالهای آینده نیز، نفوذ قابل توجه خود را حفظ کنند. بنابراین میتوان با مشاهده تغییرات (یا ثبات) مواضع این شبکه در قبال مسائل کلیدی، سمت و سوی حرکت نظام را ارزیابی کرد. این افراد کماکان برای اظهار نظر در خصوص آن دسته از موضوعاتی که در حال حاضر بیش از هر چیز برای ما اهمیت دارد -برنامه هستهای ایران، پاسخ نظام به حمله به خاک ایران، و بحران سوریه- وقت داشته، و باز هم مواضع خود را به روشنی اعلام خواهند کرد؛ و تا زمانی که سران سپاه، چیزی بگویند یا کاری انجام دهند که نشان از ایجاد تغییری جدی در مواضع آنها نداشته باشد، سناریوهای ما به گونهای تنظیم خواهد شد که در آن، سخنان این افراد، درست برابر با نیات درونیشان لحاظ شده باشد.