یمن دوسال پس از جنگ؛ "طوفان قاطع" به جهت مخالف وزیدن گرفته است
گروه بین الملل "تیتریک"؛به نقل از «طنین شهر»، امروز (ششم فروردین) سالروز آغاز جنگ یمن است، جنگی که به ادعای سعودی ها بنا بود 2 هفته به طول انجامد اما اکنون با گذشت 2 سال، هشت هزار غیرنظامی را به خاک و خون کشیده است.
این تهاجم وحشیانه از سوی عربستان سعودی "عاصفه الحزم"(طوفان قاطع) نامیده شد و این کشور مدعی شد برق آسا تمام اهداف سیاسی خود را در این جنگ پیاده کرده و در اندک زمانی موفقیت خود را جشن می گیرد. عربستان سعودی براین باور بود که فقر این کشور باعث استقبال مردمش از جنگ عربستان شده و آنها با آغوش باز تسلط این کشور بر خود را می پذیرند.
اما جنگ 2 ساله یمن بیش از اینکه پیامد مثبتی برای عربستان به ارمغان داشته باشد منجر به روسیاهی و کاه شدید اعتبار نظامی او در منطقه شد و بسیاری از حامیان غربی این کشور پس از حمله وحشیانه آن به صنعا مواضعی ضدسعودی اتخاذ کرده و عملکرد وی را در این جنگ بی رحمانه خواندند.
اکنون دیگر "طوفان قاطع" عربستان بیشتر شبیه باد ملایمی شده است که تغییر مسیر داده و به سمت مخالف یعنی سرزمین های جنوبی عربستان می وزد چرا که مردم یمن با کمترین تجهیزات نظامی در برابر این طوفان ایستادند و عربستان با وجود بهره گیری از سلاح های ممنوعه و حمایت 10 کشور از جمله، ترکیه، اردن، سودان آمریکا و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس مغلوب اراده و ایستادگی مردم یمن شدند.
دلایل تهاجم عربستان سعودی به یمن؛
یورش به یمن سه ماه پس از به تخت نشستن "سلمان بن عبدالعزیز" صورت گرفت و هرچند پیش از یورش اخیر، عربستان سابقه راه اندازی هفت جنگ دیگر (1934 -2010) را نیز در این کشور داشت اما تفاوت دلیل راه اندازی این جنگ با سایر جنگ ها دلیل تمایز آن به شمار می رفت.
عربستان سعودی جنگ اخیر یمن را به بهانه بازگرداندن رئیس جمهور مخلوع این کشور به راه انداخت که این موضوع عملا نقض آشکار تمامیت ارضی و مداخله مستقیم در کشوری کامل مستقل به حساب می آمد.
بازگرداندن منصور هادی در واقع به معنای سرکوب کردن جنبش شیعیان معترض(حوثی ها) به عملکرد وی بود که بر صنعا (پایتخت یمن) تسلط یافته و قدرتشان روز به روز در حال افزایش بود.
عربستان در واقع نگران تاثیر تفکرات این جنبش بر روی شیعیان ساکن در جنوب شرقی کشور خود و به خطر افتادن منابع نفتی اش در این منطقه بود و بهانه بازگرداندن ثبات به یمن دلیلی واهی و بر پایه خود شیفتگی مقامات این کشور بود.
جنگ تمام عیار عربستان در یمن را در واقع می توان مانور قدرت نسل دوم شاهزادگان سعودی تعبیر کرد چرا که وزیر دفاع ناشی این کشور که کمتر از 2 ماه سابقه نظامی گری داشت تمام قدرت نظامی کشورش را به کار بست تا نشانی درخشان در کارنامه خود به جا گذارد اما غافل از اینکه این تصمیم عجولانه و از سر خود شیفتگی بیشتر به عرصه نمایش قدرت انصارالله یمن مبدل شد و اکنون نه تنها اعضا این جنبش بلکه ساکنان شهرهای سنی نشین یمن که زمانی خود مشوق جنگ عربستان با حوثی ها بودند اکنون با جنبش انصارالله همراه و یکپارچه در کنار ارتش تحت فرمان منصورهادی با عربستان سعودی می جنگند.
اکنون جنگ یمن ثابت کرده است که دیگر باب المندب جایی برای جولان عربستان سعودی نیست و گفتمان مقاومت در این کشور نه تنها سرکوب نشده بلکه دوچندان قوت گرفته و هراس حاکمان سعودی و حامیان بلامنازع آن را افزون کرده است.
این روزها سوالی که در ذهن مردم یمن و سایر کشورهای آزاد اندیش جهان شکل گرفته این است که چرا عربستان سعودی به بهانه بازگرداندن ثبات به کشوری عربی این چنین زیرساخت های این کشور را تخریب کرده و منجر به بجاگذاشتن بیش از 2 میلیون آواره و 15 میلیون گرسنه شده است و چرا با داشتن این چنین هدف بشردوستانه ای (دروغین) به سایر کشورهای عربی (فلسطین، سوریه و...) که تحت اشغال کشورهای بیگانه هستند کمک نمی کند؟!
انتهای پیام/