زیباسازی شهری؛ مقوله ای نیازمند یک تعریف واحد/ نمای بصری شهرها معرف هویت جمعی است
گروه استانی «تیتریک»؛به نقل «طنین شهر»، در تمدن نوین شهرها محل تعامل محیط شهری با شهروند هستند. مطالعه دقيق و برداشت مناسب در بحث كيفيت محيط شهري اين اجازه را به ما ميدهد تا دريابيم شهرها به واقع تنها محل عبور و مرور نيستند، بلكه محيط هايي هستند كه بايد با ساكنانش ارتباطي دوجانبه برقرار کند و در اين تعامل دوسويه است كه معناي "شهروند" تحقق مييابد.
با این توضیح، باید تلاش شود پروژههاي زيباسازي در جهت گسترش ارتباط با شهروندان حركت کرده و از این قانون جهاني تبعیت کنند.
در ادامه باید اذعان کرد؛ امروزه رفتارهاي فرهنگي هر منطقه در تعيين خط مشي ارتقا زیبایی شهرها تأثيرگذارند،به همین دلیل است که در حال حاضر دو واژه "شهر و زيباسازي شهری" را بسیار شنیده و به کار می بریم.
حال باید دید از منظر کارشناسان تعريف شهر چيست؟ و ما چه تصويري از آينده شهرمان داريم و يا ميخواهيم داشته باشيم؟
به واقع آنچه که فرآيند زيباسازي را در شهرهای کشور دچار مشكلاتی اساسي كرده است، برداشتهاي شخصي، غلط و كاملاً منطقهاي از اين واژه به ظاهر ساده است و وقت آن رسیده که مديران شهري در این فرآیند به تعريفي واحد برسند و در یک برنامه بلند مدت و جامع در خصوص آن تصمیم گیری و برنامه ریزی کنند تا همچون حال، در طول تحويل و تحولات مديران زیباسازی شهرها دچار تغيير و درگوگونی نشوند.
با تاسف باید گفت ، امروزه در اکثر شهرها تعریف مدیران شهری از زیباسازی به رنگآميزي جوي و جدول و نظافت در و ديوار و يا نصب چند المان شهري و يا بهسازي بلوارها، محدود شده است و با وجود اینکه اصليترين برنامه شهرداري ها در شهرهاي روبه رشد و مترقي، ارتقاء مداوم كيفيت محيط، سيما و منظر شهر است، گاها زيباسازي شهرها مقولهاي فرعي در نظر گرفته شده و بدتر از آن، بدان نگاه شخصی نيز ميشود.
از مدت ها قبل شعارهاي «شهرما، خانه ما» ، «شهرداري در خدمت مردم» و شعارهايي از اين دست مطرح شده است، اما باید دید آیا واقعا مردم قلباً احساس ميكنند كه شهرشان خانهشان است و شهرداري در خدمت آنهاست؟ آنچه که اکنون مشهود است این است که این قبیل شعارها سالهاست که نیاز به احیا دوباره دارد.
اکنون که هدف زندگي شهرنشيني، زندگي كلونيوار آدمها در كنار هم و به شيوه هزاران سال قبل نيست باید تلاش شود شهرها محيطي خلاق و پرورنده ایجاد کنند.
تنها دراینصورت است که شهرها پاسخی براي نيازهاي رواني، روحي و فرهنگي ساكنانشان دارند و ميتوان آنها را به نظم در آورد و كنترل نمود و در غير اين صورت به مرور شهری به دور از ویژگی شهرهای مدرن که خرد جمعي در آن ناديده انگاشته می شود در ارسال پیام های اجتماعی نیز نا کارآمد شده و عملا رضایت شهروندان و تعامل آنان از دست می رود.
شهر، محل زندگي مجموعهاي از انسانها با نيازها و سلایق مختلف است و عملا یک خانه بزرگ است كه هيچكس حق ندارد سليقه شخصي و يا سازمانيش را بر آن حاكم نمايد و تنها با چنین باوری است که ميتوان زمينه مشاركت همگاني را در كليه فعاليتهاي منطقهاي و حتی ملي را فراهم آورد.
در این راستا و در گیرودار زندگی پر دغدغه امروز و در ازدحام این همه بتن و آهن و سیمان مدیران شهری باید برای تلطیف فضای زندگی جمعی با دستاویز قرار دادن هنر برای کمی دلپذیرشدن محیط زندگی اجتماعی بخصوص در کلانشهرها تلاش کنند.
مجسمههای با ایجاد تنوع در فضای بصری شهرها کمک ميکنند بهترین امکانات برای تغییر فضا و سیمای شهرها به حساب می آیند و می توانند بیشترین بار معنایی را منتقل کنند.
مجسمههای شهری نه تنها به غنای بصری شهر و فضای زیست اجتماعی کمک ميکنند، بلکه به عنوان نمادها و نشانههایی از فرهنگ و هویت جمعی یک شهر قابل استناد هستند و از این بابت است که باید رویکردی تازه و جدیتر نسبت به آنها داشت.
مجسمه ها و المانهای شهری می توانند ابتدا و انتهای شهرها را نشان دهند، یا بعنوان نماد فرهنگی در مکانهای عمومی شهر ها نصب شوند و نمادی از روحیات، فضای اقتصادی و فرهنگی هر شهر باشند.
متاسفانه این المان ها در اکثر شهرهای استان البرز با بی برنامگی و غیر کارشناسی طراحی و انتخاب شده است و بسیاری از شهرها هیچ المانی که معرف خودشان باشند را نصب نکرده اند.
امید است مدیران شهری استان البرز با بهره جستن از فکر و ایده خلاق کارشناسان ، رشد و شکوفایی فرهنگ شهرسازی را رونق بخشیده و در کنار توجه به افتتاح طرح های عمرانی به نظام فرهنگی شهرسازی نیز توجه کنند.
سعید دودانگه
انتهای پیام/