لاک قرمز فیلمی آشفته/ اثر سینمایی که در اذهان باقی نمی ماند
لاک قرمز فیلم ضعیفی است، فیلمی سردرگم، آشفته و پر از سوال بی جواب، شاید بتوان نقطه قوت فیلم را بازیگر جوانش دانست، پردیس احمدیه دختر 23 ساله ای که بخوبی توانسته از پس نقش یک دختر 16 ساله بربیاد و قطعا در آینده ی سینما نام او را بیشتر خواهیم شنید.
لاک قرمز سعی دارد طبقه ای از جامعه را نشان دهد که شاید در سینمای امروز جامعه ی ما کمتر به آن پرداخت میشود و شاید بتوان نمونه تکامل یافته ی آن را ابد و یک روز دانست، زاویه دید فیلمنامه نویس برای پرداخت به چنین طبقه ای خوب انتخاب شده است، قصه از زاویه دید یک دختر نوجوان در یک خانواده ای فقیر و تقریبا بی کس و کار که با انبوه مشکلات دست و پنجه نرم میکند، فیلم خوب شروع میشود و تا یک سوم اولیه خوب جلو میرود، حوادث هر چند شدید هستند اما ناملموس نیستند و مخاطب را همراه میکنند اما مشکل از یک سوم اولیه فیلم به بعد است که هر چه جلوتر میرود روند فیلم و حوادث به گونه ای پیش میرود که درکش برای مخاطب مشکل میشود و شاید حتی ما را به یاد سینمای هند بیندازد، این حجم از اتفاقاتی که فیلم جلو میبرد در نهایت به خوبی هم جمع نمیشود و فیلمساز سعی کرده با چند پلان شاعرانه و موسیقی ای ملایم، صحنه ای را خلق کند که بتواند به نوعی پایانی باز برای فیلمش قرار دهد، اما این پایان در مدیوم یک فیلم سینمایی به هیچ وجه قابل قبول نیست، سوالها بی جواب میمانند، نتیجه گیری ای نداریم و سرنوشت کاراکترها ناتمام رها میشود و این مسئله قطعا امتیازی منفی برای فیلم دارد!
در مجموع لاک قرمز به عنوان اولین تجربه فیلمساز میتواند نمره ی قبولی را بگیرد، اما به هیچ وجه فیلمی نیست که در اذهان باقی بماند و بتوان تماشای آن را به دوستی پیشنهاد کرد.
نویسنده: محسن سلطاندوست