جزئیات مرگ دختر 7 ساله کرجی از زبان مادر/ اطلاعات مهمی که اکنون دست وکیل است
به گزارش گروه استانی«تیتریک»، 15 دقیقه بعد از رفتن یسرا به اتاق عمل دیدم چند نفر از دکترها فراخوانده شدند و با عجله به سمت اتاق عمل رفتند، رفت و آمدها که زیاد شد با خود فکر کردم چه کسی ممکن است در اتاق عمل با مشکل مواجه شده باشد و برایش در دل دعا کردم در حالی که یک درصد هم فکر نمی کردم این تلاطم در دریای زندگی جگرگوشه خودم ایجاد شده است، از پرستاری که در حال ورود به اتاق عمل بود پرسیدم که یسرا را عمل کرده اید؟ و این زمانی بود که حدوداً 30 دقیقه از رفتن دخترم به اتاق عمل می گذشت، در جوابم شنیدم خیر هنوز او را عمل نکردیم، 40دقیقه گذشت و پرستاری پیش ما آمد و گفت زمانی که به یسرا آمپول بیهوشی زده اند، طفل با ایست قلبی مواجه شده و در حال حاضر حدود 30 الی 40 دقیقه است که در حال احیا کردن هستیم.
این حرفها را مهین پیامی مادر کودک 7 ساله کرجی که قبل از انجام عمل جراحی به علت ایست قلبی فوت می کند با اشک و آه به خبرنگار "تیتر1"می گوید: امیدوارم در اعلام جواب پزشکی قانونی پرونده دخترم کسی مقصر نباشد و هر کاری که در پیگیری پرونده دخترم انجام می دهیم برای این است که یسراهای دیگری قربانی خطاهای پزشکی نشوند و بازهم تأکید می کنم امیدوارم که هیچکس در این میان مقصر نباشد.
وی در بیان جزئیات روز حادثه اظهار می کند: ما عزیزترین موجود زندگی خود را به این شکل از دست داده ایم ولی مسئولین بیمارستان و علوم پزشکی حتی از دادن یک دلداری بسیار ساده نیز تا این ساعت امتناع کردند و زمانی که خبر درگذشت دلبندم را در همان بیمارستان دریافت کردیم و من از حال رفتم هیچگونه دلداری و مراقبتی انجام نشد و حتی برادرم که از پرستاران طلب کمک و آرامبخش می کرد که بتواند ضجه ها و حال بسیار خراب مرا کنترل کند تا پول آمپول آرامبخش را نگرفتند اقدامی ننموده و می خواهم بگویم این اتفاق برای همه ممکن است پیش بیاید، آیا اگر خودشان هم جای من بودند دوست داشتند چنین رفتاری را پس از داغ عزیز خود، آنهم به این شکل، ببینند.
مادر یسرا ادامه داد: از شدت دلتنگی و ناراحتی امروز به دکتر ص. متخصص بیهوشی یسرا در هنگام عمل زنگ زدم، ابتدا فکر کردند من قصد فحاشی و توهین یا نفرین و غیره را دارم ولی به ایشان گفتم که من فقط می خواهم بدانم خودتان دلیل مرگ دخترم را چه می دانید؟در پاسخ به من گفتند که ممکن است بر اثر حساسیت دارویی بوده باشد، به دکتر گفتم من در هیچ بیمارستانی چنین رفتاری را ندیدم، شما دختر من را بدون هبچ آزمایش و هماهنگی به اتاق عمل بردیدحتی دریغ از یک تست ساده ی قلب، حتی من را در جریان نوع بیهوشی نگذاشتید، چون معمولاً برای عمل جراحی یک رضایت نامه برای استفاده از داروی بیهوشی قبل از عمل به همراه بیمار می دهند تا در صورت رضایت به استفاده از این طریق رضایت خود را اعلام کند ولی در این بیمارستان که دخترم کام مرگ کرفت، چنین کاری انجام نشد.
خانم پیامی افزود: تنها برای عمل یک رضایت نامه را پس از مطالعه دقیق پر کردم اما مطلبی دال بر استفاده از داروی بهوشی در عمل نیافتم و آنقدر عمل دخترم برایم ساده و راحت به نظر می رسید که به پدرش گفتم تا کار تمام شود، برو اسکیتهای مورد علاقه اش را بخر و زود بیاور تا وقتی به هوش آمد خوشحال شود، دخترم هنگام رفتن آرامش خاصی داشت، از کودکی آرام و معصوم بود و هنگامی که از دستش دادیم، از بین رفتن این آرامش را با تمام وجود دیدیم، واقعا شوکه شدیم.در طول زندگی 10ساله با پدر یسرا یکبار نیز اشک وی را ندیده بودم اما با مرگ دخترمان شوهرم هر شب با شانه هایی لرزان ساعتها را پشت سر می گذارد، داشتم به مادرم می گفتم: غمگین ترین واژه ها در مرگ یسرا برای من معنی شد، دگر هیچ واژه ای نمانده که دردش را احساس نکرده باشم، با این وجود سعی میکنم قوی بمانم، مادر بنده یکبار سکته مغزی ناقص کرده است و احتیاج به مراقبت شدید دارد.
وی با اشاره به لحظات قبل از عمل گفت: پدر یسرا در لحظات آخر که کودکم نگران عمل جراحی بود، از او خواست نگران هیچ چیز نباشد و بگوید که بعد از عمل چه می خواهد تا برایش تهیه کند، دخترم یسرا به پدرش گفت فقط یک اسکیت می خواهم، رو به به پدرش کردم و گفتم تا شما اسکیت را تهیه کنی دخترمان نیز از اتاق عمل بیرون خواهد آمد، دخترم قبل از رفتن با دکترش چند عکس گرفت و از من خواست تا عکس هارا در فضای مجازی انتشار دهم و من بسیار متعجب شدم چون دخترم شدیداً با انتشار عکس هایش در فضای مجازی مخالف بود اما این بار انگار وصیت کرد که عکس ها را نشر دهم، در بیمارستان دو روز به عمل مانده از من خواستند که فرزندم دیگر غذا نخورد، روزی که به بیمارستان مراجعه کردیم بنابر تشخیص پزشکان متوجه شدیم باید جراحی آپاندیس شود و دو جراح چهار بار دخترم را ویزیت کردند.
مادر کودک 7 ساله کرجی اضافه کرد: یسرا در گذشته تنها به دلیل عفونت ادراری دو بار بستری شده بود، خودم نیز حساسیت به پنی سیلین دارم، اما یسرا حساسیت به پنی سیلین نداشت، چون بار ها تزریق کرده بود و با مشکلی بر نخورده بود، من بسیار آدم محافظه کاری هستم اگر می پرسیدند از آن ها می خواستم که باز هم در مورد حساسیت به پنی سیلین آزمایش کنند ولی متاسفانه هیچ گونه تستی نکردند، بیمارستان...بیمارستان تازه ای می باشد و از امکانات و تجهیزات مناسب برخوردار نیست، هنگامی که در اتاق عمل بودیم اصلاً شرایط مارا درک نکردند و به ما می گفتند اینجا را هرچه سریع تر تخلیه کنید، چون اینجا در حال انجام عمل های دیگر هستیم، اتاق عمل بسیار سرد بود به طوری که حس می شد بادی که از بیرون می وزد به داخل اتاق عمل راه می یابد، اتاق عمل بسیار نزدیک به در ورودی بیمارستان قرار دارد، مسئولین اتاق عمل خیلی راحت اجازه می دادند افراد به داخل اتاق عمل ورود کنند و خبری از فضای ایزوله نبود، یکی از دلایل پیگیری جدی ما این است که برای بیماری دیگر این مشکل پیش نیاید، خانمی هم 5ماه پیش علیه همین بیمارستان شکایتی کرده بود و متاسفانه ایشان هم یکی از عزیزان خود از دست داده است.
مهین پیامی اظهار داشت: در مصاحبه ای که در تلویزیون با رئیس بیمارستان شد از او پرسیدند آیا بیماری یسرا آپاندیس بود؟ پاسخ داد نمی دانستیم و می خواستیم عملش کنیم اصطلاحاً یعنی قرار بود بشکافیم ببینیم چه خبر است! یسرا ابتدا درد داشت اما بعد آرام شد و معمولاً درد آپاندیس آرام نمی شود و شک کردند که آپاندیس ترکیده باشد، از دکتر ص. پرسیدم چرا هیچ تستی نگرفتید به من گفتند معمولاً برای افراد بالای 40سال تست قلب می گیرند، طبق گفته های دکتر، قلب آرام آرام و تدریجی از کار افتاده است وایست قلبی به صورت ناگهانی نبوده است، تزریق آدرنالین نیز برای احیا جواب نمی دهد و دخترم از دنیا می رود، امیدوارم بدانیم هیچ کس مقصر نبوده است چون هضم و درک آن راحت تر از این است که بدانیم علت آن کوتاهی و اشتباه بوده است.
وی ادامه داد: عصر روز قبل ساعت 4 یسرا را برای سونوگرافی بردم که ببینند مشکل از آپاندیس است یا نه، ساعت از4 به 7رسید و من به عنوان مادری که می دید بچه اش درد می کشد طاقت نیاوردم و نزد دکتر رفتم پرسیدم سونوگرافی چه شد؟ گفتند برو از پرستار بپرس، به قسمت پرستاری رفتم، در آن جا گفتند سونوگرافی ننوشته است باز پیش دکتر رفتم تا دستور سونوگرافی را نوشت و مجدد به قسمت پرستاری رفتم تا سونوگرافی را انجام دهند اما پرستار به من گفت متخصص سونوگرافی رفته است، با شنیدن این حرف به شدت عصبانی شدم، دکترعمومی برای آرام کردن بنده تصمیم گرفت خودش سونو گرافی را انجام دهد نهایتاً ساعت12شب سونوگرافی توسط پزشک عمومی انجام شد، یسرا دو روز در آنجا غذا نخورد و بسیار ضعیف شده بود.
مادر یسرا حیدری موسوی با بیان اینکه من حتی با غسالی که یسرا را شسته بود ملاقات کردم و هنوز نیز با وجود گذشت این مدت برایم قابل درک نیست که دخترم هرگز برنخواهد گشت گفت: هنگامی که در اتاق عمل بر سر پیکر دلبندم بودم برادرم ، شوهرم و خواهر کوچکترم نیز آنجا بودند حال خواهرم خوب نبود چون او بسیار به یسرا وابسته بود و یسرا در آغوش او بزرگ شده بود، برادرم چند قرص آرام بخش گرفت و برایمان اورد، هیچ کس یک لیوان آب هم به ما تعارف نکرد، حتی در آن لحظات دشوار پول داروهای آرام بخش را نیز از برادرم گرفته بودند و من وقتی به آن رفتارها فکر می کنم قبلم فشرده می شود.
وی در پایان افزود: امیدوارم در جواب پزشکی قانونی اینگونه مشخص شود که کسی مقصر نیست و این برایمان قابل تحملتر است.
انتهای پیام/