فیلم «گلاب» از منظر سینمایی ارزشی ندارد و با شکست در فروش هم مواجه شد

وی افزود: به نظر من فیلم «گلاب» از منظر سینمایی ارزشی ندارد و با بودجه برخی از شاهزاده های اردنی ساخته و البته با شکست در فروش هم مواجه شد.

این استاد دانشگاه با به کار بردن عنوان «خبرچین بومی» برای مازیار بهاری کاراکتر اصلی این فیلم ادامه داد: اگرچه بهاری خود در فیلم «گلاب» لقب جاسوسی را در کار خبرنگاری اش مسخره می کند، اما در واقعیت می بینیم که او چنین نقشی را ایفا می کند. همچنین اقلام فرهنگی موجود در خانه بهاری  غالبا غربی هستند و این نشان می دهد خود این افراد به لحاظ فرهنگی اسیر غرب هستند. برای مثال کتاب «تن تن در کنگو» که یکی از کتاب های بحث برانگیز است و ماهیت نژادپرستانه دارد و فروش آن در بسیاری از کشورها ممنوع شده است، چه نسبتی با فیلم دارد؟! به نظر من شخصیت بهاری در این فیلم شبیه به تن تن در این کتاب به تصویر کشیده شده است.

وی با اشاره به مورد نقد بودن این فیلم توسط برخی از افراد ضد انقلابی عنوان کرد: حتی برخی افراد ضد انقلابی ایرانی که در خارج از کشور هستند، هم نسبت به این فیلم انتقاداتی دارند. زیرا این فیلم نفی کننده عاملیت ایرانی هاست و به غلط ملتی را به تصویر می کشد که درگیر نابودی اند و باید هر تغییری را از بیرون به آن ها تحمیل کرد.

اسفندیاری با تحلیل سکانس های دیگری از فیلم «گلاب» توضیح داد: تصاویر این فیلم از گزارش های خبرنگاران غربی در جریان فتنه و زمانی که هنوز هیچ چیز معلوم نیست درباره این که رای مردم دزدیده شده و در انتخابات تقلب صورت گرفته است، تصویر نادرستی است. چراکه اگر تقلبی در انتخابات صورت گرفته است، چرا آقای بهاری کاراکتر فیلم باید اساسا در ایران به عنوان نماینده نیوزویک حضورداشته باشد؟! شاید حاضرا خنده دار باشد، اگر خبرنگاران در این فیلم را جاسوس قلمداد کنیم و من هم قصد ندارم همه آنچه را که در بحران 88 اتفاق افتاد و خطاهایی را که در مدیریت رسانه ای و انتظامی کشور صورت گرفت، نادیده بگیرم، اما این تجربه ها برای ما یک درس عبرت بود.

وی همچنین خاطر نشان کرد: ضمن این که وقتی از هویت و سبک زندگی یک شخصیت مشخص است هیچ نسبتی با ایران ندارد و از زاویه دید از بالا به پایین و غربی به ملت خود نگاه می کند، نباید به او اعتماد کرد. مثلا در فیلم می بینیم که وقتی بهاری درباره یارانه ها حرف می زند، آن را مناسب برای برادرش می داند که خرج اعتیاد و مصرف مواد خود می کند. در حالی که این تصور مطابق واقعیت نیست و در یک نیازسنجی 92 درصد ایرانیان درخواست دریافت یارانه کرده اند. این فیلم از منظر ساختار و داستان باید به جای «گلاب»، «گلاب به رویتان» نام می گرفت! زیرا ارزش و اعتبار ندارد و توجهی را جلب نمی کند.

اسفندیاری با اشاره به اهمیت هشیاری نسبت به بازتاب رسانه ای اقدامات فرهنگی و هنری توضیح داد: گاهی نوع مدیریت بحران، بدون توجه به پیامدها و عواقب رسانه ای آن باعث می شود تا مسئولان درگیر با مسائل امنیتی از مسائل رسانه ای غافل بمانند.مثل مصاحبه ای که در پرس تی.وی انجام شد و جریمه 1000 هزار پوندی برای این شبکه در مقیاس بین المللی در نظر گرفتند. این نشان داد مدیران وقت پرس تی وی آگاهی حقوقی کافی درباره مقررات مصاحبه با زندانیان تحت قوانین کشورهای دیگر نداشتند.

وی افزود: باید بپذیریم که برخی اقلام فرهنگی و هنری غربی مخاطبان خود را دارند. مثلا کتاب بهاری علیرغم این که فیلمش با شکست مطلق تجاری مواجه شد، در زمان خود پر فروش بود و سود کلانی هم برای نویسنده اش به همراه داشت. بیشتر خبرنگاران ایرانی که در دوران فتنه به کشورهای خارجی مهاجرت کردند هم آثاری را نوشتند و مخاطبانی جذب کردند.

اسفندیاری با اشاره به هجوم تصویرسازی های غلط از جریانات سیاسی و اجتماعی در ایران عنوان کرد: هزینه های تصویرسازی های یک کلاغ چهل کلاغ و یادداشت های اغراق آمیز درباره شرایط ایران زیاد است و ما باید از نتیجه هر اقدام و بازتاب رسانه ای اش آگاه باشیم. در شرایطی که دوربین در همه جا حضور دارد و دسترسی به اطلاعات و فضای مجازی راحت است، باید واکنش های سریعی در رسانه داشت. حال آن که اقدامات رسانه ای در ایران معمولا ضعیف و دیر صورت می گیرد.

در پایان نشست نقد و بررسی فیلم «گلاب» نظرات برخی از تماشاگران این اثرایران ستیز مطرح شد.

گفتنی است برنامه نمایش فیلم و کارگاه های آموزشی و نشست های تحلیلی در چهاردهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت تا هشتم مهر ماه در پردیس سینمایی ملت و سینما فلسطین ادامه دارد.

منبع: روابط عمومی چهاردهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت

انتهای پیام/